دنیای من...مادر

مینویسم...به عشق مادرم

صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ

آسودگی از محن ندارد مادر...

آسودگی از محن ندارد مادر...
آسایش جان و تن ندارد مادر...
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش...
ورنه غم خویشتن ندارد مادر...

+ نوشته شده در سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, ساعت 10:22 توسط raha |

مادر یعنی زندگی

مادر یعنی زندگی 
مادر یعنی عشق 
مادر یعنی مهر 
مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه 
با خنده هات می خنده 
مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر...
لبخندت ، زندگی میکنه 
مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت
و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم...
مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو 
میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی 
مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح 
بالا سرت می شینه و نگرانه 
مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم 
با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم 
مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مریض بشه یا پیر
بشه چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه 
مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری ...
مادر یعنی همه زندگی ...

+ نوشته شده در سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, ساعت 10:21 توسط raha |

نه سال شده

نه سال شده رفتی و از عشق اثری نیست     این زندگی ما به نهالش ثمری نیست

پژمرد دگر آن گل زیبای محبت     از جمع صمیمانه ما هم خبری نیست

نه سال گذشت از غم فقدان تو مادر     دلخوش شده ام نمره من را بدهی بیست

آن یاد و دعای تو مرا ساخته فولاد     یک گوشه چشمی نظر از سوی تو کافیست

 

 

نهمین سالیست که مادر در برم نیست    ولله که این غم چه غم سنگینیست

+ نوشته شده در سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, ساعت 10:19 توسط raha |

دنیای من مادرم

دنیای من مادرم

+ نوشته شده در چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:, ساعت 10:3 توسط raha |

مادرم خیلی دوست دارم...

مادرم خیلی دوست دارم...

+ نوشته شده در چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:, ساعت 10:1 توسط raha |